كجا است آنكه خون شهيد كربلا را انتقام كشد.
شرح : بدانكه از جمله القاب آنحضرت المنتقم است در كتاب كمال الدين صدوق (1) رحمه الله روايت شده كه آنحضرت رد سن طفوليت به احمد بن اسحاق اءشعرى فرمود: انا بقية الله فى اءرضه و المنتقم من اءعدائه
و در كتاب نجم الثاقب نورى ص 39 در اءسماء و اءلقاب آنحضرت بشماره 138 چنين نقل مى كند و در خطبه غديريه رسول خدا است در اوصاف آنجناب الا انه المنتقم من الظالمين .
حاصل آنكه از بعضى اخبار و روايات استفاده ميشود كه از جمله مقاصد و فوائد ظهور و قيام آنحضرت(ع) خونخواهى و انتقام است از كسانى كه از نظر افكار و اخلاق و اعمال از قاتلين جد بزرگوارش ابو عبدالله الحسين(ع) بشمار مى آيند، و نيز شفا دادن قلوب مؤ منان است .در تفسير عياشى (2) از امام پنجم(ع) نقل شده كه در تاءويل اين آيه مباركه : و من قتل مظلوما الآيه اسرا: 33- و كسى كه بى گناهى را بكشد ما براى او قدرت و سلطنت قانونى قرار داديم پس در خونريزى از حد تجاوز نشود كه البته او مورد نصرت و يارى است .
فرمود (مصداق ): او حسين(ع) است و مائيم ولى خون او، و چون قائم ما قيام كند خون بهاى او را طلب مى نمايد، و مى كشد تا آنكه گفته ميشود كه او در قتل اسراف مى كند.
و آنگاه فرمود: مقتول حسين(ع) است و ولى دم او قائم است ، و اسراف در قتل آنست كه غير قاتل كشته شود انه كان منصورا و دنيا بسر نيايد تا اينكه شخصى از آل رسول خدا(ص) قيام كند و بر دشمنان - پيروز شود و زمين را از قسط و عدل پر كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
و از ابوالصلت هروى نقل شده كه گفته است :(3) از امام هشتم(ع) سئوالى كردم چه مى گوئى درباره حديثى كه از امام صادق(ع) روايت شده و فرموده : وقتى كه قائم خروج كند از دودمان قاتلان حسين(ع) بواسطه اعمال پدرانشان از آنها مى كشد؟ حضرت فرمود: اين چنين است گفتم خداوند مى فرمايد: و لا تزر وارزة و زراخرى و هيچ حامل بارى بار (گناه ) ديگرى را بر نميدارد معنى آن چيست ؟
فرمود: خداوند در تمام سخنان و گفتارش صادق است ، وليكن نسل و ذريه قاتلين حسين (ع) به كارها و اءفعال پدرانشان راضى و خشنودند و بدان افتخار مى كنند، و هر كس راضى بكارى باشد، همچون كسى است كه آن را انجام داده باشد، و اگر كسى در مشرق كشته شود و كس ديگر در مغرب بدان قتل راضى باشد، شخص راضى هم پيش خدا شريك قاتل است . و البته قائم هم وقتى كه خروج كرد آنانرا بوسيله رضايت بفعل پدرانشان مى كشد.
در مجلد 13 بحار ص 179(4) از فضيل بن يسار از امام ششم(ع) روايت شده كه فرمود: له كنز بالطالقان ما و هو بذهب و لا فضة (5) و راية لم تنشر منذ طويت ، و رجال كان قلوبهم زبر الحديد- الى ان قال - يدعون بالشهادة و يتمنون ان يقتلوا فى سبيل الله شعارهم يا لثارات الحسين
براى آن حضرت در طالقان گنجى است كه نه طلا است و نه نقره ، و ديگر پرچمى است از آنموقعى كه پيچيده شده تاكنون باز نشده ، و ديگر مردانى هستند كه دلهايشان همچون پاره آهن سخت محكم و استوار است - تا آنكه فرمود- رو بشهادت ميروند و آرزو مى كنند كه در راه خدا كشته شوند، و شعار آنان يا لثارات الحسين است .
و در كتاب غيبت از فضل بن شاذان مروى است كه شعار اصحاب آنحضرت يا لثارات الحسين است .
در يكى از زيارات جامعه منقوله در مجلد 22 بحار ص 274 كه ظاهرا از سيد بن طاووس است درباره آنحضرت گفته است : السلام على الامام العالم ، الغائب عن الابصار، و الحاضر فى الامصار، و الغائب عن العيون ، و الحاضر فى الافكار، بقية الاخيار، الوارث ذى الفقار، الذى يظهر فى بيت الله الحرام ذى الاستار، و ينادى بشعار يا ثارات الحسين ، انا الطالب بالاوتار، انا قاسم كل جبار.(6)
پی نوشت ها:
1- ص 384 چاپ مكتبة الصدوق . و احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى قمى از اصحاب امام جواد و هادى و عسكرى عليهم السلام است و گفته اند در زمان حضرت عسكرى (ع ) از دار دنيا برفت و قبرش در نزديكى پل ذهاب باختران ميباشد.
2- مجلد دوم ص 290 به نقل بحار مجلد 44 ص 218.
3- 52 ص 313 نقل از علل الشرايع ، و عيون الاخبار.
4- 52 ص 307 حديث شماره 82.
5- 51 ص 307، و مجلد 60 ص 269 از كشف الغمه از كتاب تاريخ ابن اعثم كوفى متوفاى 314 ه . ق از اميرالمومنين عليه السلام چنين نقل مى كند كه فرمود: ويحا للطالقان فان لله عزوجل بها كنوزا ليست من ذهب و لا فضة و لكن بها رجال مؤ منون عرفوا الله حق معرفته و هم اءيضا انصار المهدى فى آخر الزمان مرحبا و شگفتا بطالقانى كه در آنجا گنج هائى براى خداوند عزوجل كه نه طلاست و نه نقره ولكن در آنديار مردانى هستند مؤ من و معرفت كاملى بخدا، و آنان نيز انصار و ياران مهدى در آخر الزمان هستند. و اءيضا در كتاب كمال الدين صدوق ص 268 از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: و له بالطالقان كنوز لا ذهب و لا فضة الا خيول مطهمة و رجال مسومة … و او را در طالقان گنج هائى است نه طلا و نقره است جز مركبهاى چابك و مردان و سواران آماده و مهيا.)) و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغة ج 7 ص 48 در شرح خطبه 92 ((ملاحم از اميرالمومنين عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: ((محققا براى آل محمد در طالقان گنجى است كه هر وقت مشييت خدا تعلق گيرد آنرا آشكار خواهد ساخت . و آنان داعييان حقند كه به اذن و اجازه خدا قيام كنند و مردم را بدين خدا دعوت نمايند.))
6- 102 ص 193 نقل از ادعيه سيد بن طاووس - ((الدعاء التاسعة .))
شرح: سيد محيى الدين العلوى طالقانى
منبع:جام